نقل شده زمانی که حُجربن عَدی را برای قتل بردند از او پرسیدند آیا اول خودت را بکشیم یا فرزندت را؟ حجر به قاتل خود گفت: اگر سرِ آن داری که فرزندم را بکشی او را پیش از من گردن بزن! جلّاد فرزند را گردن زد. به حجر گفتند چرا در داغ فرزندت شتاب کردی؟. گفت: بیم آن داشتم که چون او برق شمشیر را بر گردن من ببیند، بهراسد و دست از ولایت علی(ع) بردارد و آنگاه میان من و او در اقامتگاه جاوید که خداوند صابران را به آن وعده فرموده جدایی افتد1".
نگاهی به زندگانی حجربن عدی
درباره زندگانی و نحوه تشرف حجر به دین مبین اسلام و ویژگیهای او چنین نوشتهاند که: در نوجوانی همراه برادرش «هانی بن عدی» به حضور پیامبر اسلام (ص) شرفیاب شد و به آئین اسلام گروید2".
گوهر شخصیت او در پرتو اسلام درخشندگی یافت و وجود او که کانون مشتعل استعدادها و شایستگیهای شگرف بود، نضج و تکامل یافت و به حدی رسید که تاریخ نگاران درباره او مینویسند:« او با اینکه در زمان پیامبر از نظر سن و سال جوان بود، از یاران با فضیلت و عالیقدر آن حضرت بشمار میرفت3". او از دوران حیات پیامبر چیزی درک نکرد و پس از اندک زمانی که از مسلمانی او میگذشت، پیامبر از دنیا رفت، به همین جهت تاریخ، مشخصات بیشتری از کوششها و مجاهدتهای حجر را در زمان حیات پیامبر اسلام ثبت نکرده است و در جنگهای زمان آن حضرت نیز اسم او به چشم نمیخورد، ولی در فتح شام یکی از سربازان فاتح بود و او بود که «مرج عذرا» را فتح کرد و نیز در جنگ «قادسیه» شرکت داشت.
حجر مرد هدف و عقیده و شیفته امامت
حجر مرد هدف و عقیده بود، او به مردان حق و فضیلت عشق میورزید، او هنگام مرگ « ابوذر» در « ربذه» همراه « اشتر» بر بالین او حاضر شد، آری مردان خدا از همرزمان خود، چنین یاد میکنند! حجر، پس از رحلت پیامبر(ص) پیوسته در کنار علی بود و از یاران خاص و علاقهمندان وفادار امیرمؤمنان بشمار میرفت، لیکن علاقه او به علی(ع) و جاذبه علی در دل او، مثل سایر علاقهها و مانند سایر جاذبهها نبود، بلکه این پیوند و کشش، و رای همه پیوندها و کششهای عادی بود. حجر که شیفته حق و عدالت و تشنه فضیلت و مردانگی و پیرو راستین اسلام بود، همه اینها را در وجود علی میدید، و علی که در زمان خلافت کوتاه مدتش برای استقرار حکومت عادلانه اسلامی نیازمند مردان وارسته و مبارز و حق طلب بود، حجر را عنصری شایسته برای این هدف میدید، به همین دلیل حجر در اخلاص و فداکاری در راه علی به حدی رسیده بود که در میان یاران علی (ع) نمونه بود.
او در هر سه جنگی که در مدت خلافت امیرمؤمنان (ع) پیش آمد، یعنی جنگ صفین، نهروان، و جمل، در رکاب آن حضرت شمشیر میزد! او در جنگ صفین فرماندهی قبیله خود «کنده» و در جنگ نهروان فرماندهی جناح چپ سپاه علی (ع) را به عهده داشت.
حجر در راه علی و برای سرکوبی دشمنان داخلی اسلام، همه خطرها را به جان میخرید و از هیچ گونه فداکاری دریغ نمیورزید. او پیش از شروع جنگ صفین، روزی پشتیبانی خود را از امیرمؤمنان چنین اعلام کرد: ما، زاده جنگ و فرزندان شمشیریم، میدانیم جنگ را از کجا باید شروع کرد و چگونه از آن بهره برداری نمود، ما با جنگ بزرگ شده و آن را آزموده و خوب شناختهایم. ما، دارای یاران نیک، خویشان و عشیره فراوان، رأی آزموده، و نیروی پسندیدهای هستیم، اینک اختیار ما در دست توست، اگر به شرق یا غرب جهان بروی، در رکاب تو هستیم و هر چه دستور بدهی اطاعت میکنیم.
علی (ع) پرسید: آیا همه افراد قبیلهات همین رأی را دارند؟ عرض کرد: من جز نیکی از آنان ندیدهام، و اینک از طرف همه آنان دست وفاداری و پیروی به سوی شما دراز میکنم. امیرمؤمنان (ع) از این ابراز وفاداری خوشحال شد و درباره او دعا کرد.
منابع و ماخذ
1- المجالس السنیة 3 / 86
2-اسدالغابه /1/385
3-الاستیعاب /1/355
4-طبقات ابن سعد /6/355
5- شخصیتهای اسلامی شیعه، آیتالله جعفر سبحانی